با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

پاسدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نگهبان

فونتیک فارسی

paasdaar
اسم
guard, guardsman, warder, patrol, keeper, watch, sentinel, picket, sentry

- پاسدار زندان

- prison guard

- پاسدار اتومبیل را با گلوله سوراخ‌سوراخ کرد.

- The guard riddled the car with bullets.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاسدار

ارجاع به لغت پاسدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاسدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پاسدار

پیشنهاد بهبود معانی