امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پایبند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

متعهد، وفادار

فونتیک فارسی

paayband
صفت
bound, duty bound, under, faithful, dependent, observant, respecter

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- پایبند رسوم

- bound by conventions

- پایبند آداب معاشرت

- observant of the rules of etiquette
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پایبند

  1. مترادف:
    اسیر پای‌بست گرفتار مقید
    متضاد:
    مجرد
  1. مترادف:
    اساس بنیاد بن بیخ پی
  1. مترادف:
    دلباخته هواخواه
  1. مترادف:
    خلخال
  1. مترادف:
    بخو زنجیر کند
  1. مترادف:
    بند دوال

ارجاع به لغت پایبند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایبند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پایبند

لغات نزدیک پایبند

پیشنهاد بهبود معانی