پررویی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

porrooy(')i
audacity, brass, brazenness, cheekiness, effrontery, forwardness, gall, immodesty, impertinence, insolence, liberty, presumption, sauciness, temerity, self-assertion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
عامیانه cheek, sauce, nerve, chutzpa, chutzpah, crust
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پررویی

ارجاع به لغت پررویی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پررویی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پررویی

لغات نزدیک پررویی

پیشنهاد بهبود معانی