امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پرواز به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

سیر، حرکت در هوا

فونتیک فارسی

parvaaz
اسم
flight, volplaning, volitation, aviation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- پرواز بدفرجامی که سقوط کرد.

- The ill-fated flight that crashed.

- هوای بد موجب تأخیر در پرواز بعدی شد.

- Bad weather caused a delay in the next flight.
فرا روان شناسی
levitation
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرواز

  1. مترادف:
    پاریدن پار پرش پریدن طیران مطار
  1. مترادف:
    سیر عروج

ارجاع به لغت پرواز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرواز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرواز

لغات نزدیک پرواز

پیشنهاد بهبود معانی