با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉
شرکت در نظرسنجی

    پیشانی به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    جبین

    فونتیک فارسی

    pishaani
    اسم
    کالبدشناسی forehead, brow, front

    - لک سرخ پیشانی گورباچوف

    - the red blotch on Gorbachev's forehead

    - در گذشته پیشانی تبهکاران را داغ می‌زدند.

    - In the past, they used to brand criminals on the forehead.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پیشانی

    1. جبین، رمه، ناصیه
    2. اقبال، بخت، طالع

    ارجاع به لغت پیشانی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پیشانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیشانی

    لغات نزدیک پیشانی

    پیشنهاد بهبود معانی