با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

چروک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چین‌خوردگی در چیزی

فونتیک فارسی

chorook
اسم
wrinkle, shrinkage, crimp, pleat, fold, crumple, crinkle, crease, pucker, furrow, crow's-foot

- او چین‌وچروک پیراهنش را صاف کرد.

- She smoothed out the creases in her dress.

- پارچه‌ای که زود چروک می‌شود

- cloth that wrinkles easily
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چروک

ارجاع به لغت چروک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چروک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چروک

لغات نزدیک چروک

پیشنهاد بهبود معانی