با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

چمدان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کیف بزرگ، جامه‌دان

فونتیک فارسی

chamedaan
اسم
suitcase, baggage, bag, trunk, carryall

- کتاب را ته چمدان گذاشت.

- He placed the book in the bottom of the suitcase.

- چمدان جادار

- a capacious suitcase

- او هر دو چمدان را تا ایستگاه حمل کرد.

- He carried both of the suitcases to the station.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چمدان

ارجاع به لغت چمدان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چمدان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چمدان

لغات نزدیک چمدان

پیشنهاد بهبود معانی