با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

چوب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

ساقه‌ی درخت، کنده

فونتیک فارسی

choob
اسم
wood, tree, lign-, hylo-

- قطعه چوب

- a block of wood

- چسب چوب

- wood cement

- بعضی از حیوانات با جویدن چوب در آن سوراخ ایجاد می‌کنند.

- Some animals chew holes in wood.

- مبل ساخته‌شده از چوب سخت

- furniture made of hardwood

- او چوب را به دو نیم کرد.

- He broke the wood in half.
هیزم

فونتیک فارسی

choob
اسم
stick, firewood, kindling

- دو دختر جوان چوب جمع می‌کردند.

- Two young girls were collecting firewood.

- چوب تر

- wet firewood
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چوب

ارجاع به لغت چوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چوب

لغات نزدیک چوب

پیشنهاد بهبود معانی