با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کاربردی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وابسته به کاربرد

فونتیک فارسی

kaarbordi
صفت
applied, operational, pertaining to use or application, functional, applicatory

- علوم کاربردی

- applied sciences

- نمادهای کاربردی

- operational symbols

- مزایای کاربردی زیادی در حراج زدن وجود دارد.

- There are operational advantages in putting sales.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کاربردی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاربردی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کاربردی

لغات نزدیک کاربردی

پیشنهاد بهبود معانی