با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کارمند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که کار اداری می‌کند

فونتیک فارسی

kaarmand
اسم
employee, office worker, official, functionary, clerk, staffer, officer, jobholder

- کارمند تمام‌وقت

- a full-time employee

- کارمند اعتراف کرد که رشوه می‌گرفته است.

- The employee admitted that he had been receiving bribes.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کارمند

ارجاع به لغت کارمند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کارمند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کارمند

پیشنهاد بهبود معانی