با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کارگر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کارکننده، شاغل

فونتیک فارسی

kaargar
worker, proletarian, laborer, help, manpower, labor, crewman, hired hand, workingman

- در این حوزه‌ی انتخابی برد حزب کارگر مسلّم است.

- This constituency is a safe Labour seat.

- کارگر و کارفرما باید هماهنگ باشند.

- Labour and management should work in harmony.
موثر، اثربخش

فونتیک فارسی

kaargar
صفت
effective, efficacious

- آن دارو زود کارگر شد (اثر کرد).

- The drug operated quickly.

- ترفند او کارگر نشد.

- Her ruse failed.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کارگر

ارجاع به لغت کارگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کارگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کارگر

پیشنهاد بهبود معانی