امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کشاورزی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

زراعت

فونتیک فارسی

keshaavarzi
اسم
agriculture, tilling, farming, cultivation, agrarian, tillage, agronomy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- او از کشاورزی نوین اطلاع نداشت.

- He was not acquainted with modern farming.

- این اختراع در کشاورزی کاربردهای بسیار خواهد داشت.

- This invention will have many applications in agriculture.
وابسته به زرع

فونتیک فارسی

keshaavarzi
صفت
agricultural

- طرحی برای فزون‌سازی فرآوری کشاورزی

- a project to boost agricultural production

- مهندس کشاورزی

- an agricultural engineer
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کشاورزی

  1. مترادف:
    حرث زراعت زرع فلاحت کاشت کشت

ارجاع به لغت کشاورزی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشاورزی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کشاورزی

لغات نزدیک کشاورزی

پیشنهاد بهبود معانی