با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کف به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

kaf
restraining, denial
palm, sole
insole, sock
floor, foot, bed
froth, foam, scum, lather
فلزکاری
dross
معماری apron
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کف

ارجاع به لغت کف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کف

لغات نزدیک کف

پیشنهاد بهبود معانی