امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کلید به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ی بستن یا باز کردن قفل

فونتیک فارسی

kelid
اسم
key, passkey, switch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- آن کلید لعنتی کجاست؟

- Where is that bloody key?

- کلید را که بچرخانی در باز می‌شود، والسلام!

- When you turn the key, the door opens and bob's your uncle!

- یک دسته کلید

- a bunch of keys
وسیله‌ی قطع یا وصل جریان برق

فونتیک فارسی

kelid
اسم
switch, key, toggle switch, contact

- کلید استوانه‌ای

- drum switch

- (در موتورهای درون‌سوز) کلید افروزش، کلید احتراق

- the ignition key
(موسیقی) علامت آغاز خط‌های حامل

فونتیک فارسی

kelid
اسم
clef, key, stop

- کلید سل

- treble clef

- کلید فا

- bass clef
راه حل، وسیله‌ی حل مسئله

فونتیک فارسی

kelid
اسم
lead, key, solution, password

- کلید این مشکل

- solution of this problem

- کلید این مسئله‌ی ریاضی

- the solution of this mathematical problem
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کلید

  1. مترادف:
    سوئیچ مفتاح مقلاد
    متضاد:
    قفل
  1. مترادف:
    پاسخنامه راه‌حل

ارجاع به لغت کلید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کلید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کلید

لغات نزدیک کلید

پیشنهاد بهبود معانی