تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کهنه برای پاک کردن شیشهی پنجره
- کهنه برای میز
- کهنهی بچه را عوض کن!
- حمامش کردم و کهنهاش را عوض کردم
- زخم کهنه
- این واژه کهنه امروزه دیگر بهکار نمیرود.
- این مدهای کهنه را بگذار کنار!
- شراب کهنه از شراب تازه بهتر است.
- برخی از فرشهای کهنه را در موزه میگذارند.
- بیماری کهنه
- یک جفت کفش کهنه
- این اتومبیل کهنه است!
- این شلوار کهنه را بینداز دور!
- کهنه شدن
- خبر زود کهنه میشود.
- کهنه کردن
- این پسر سالی پنج جفت کفش کهنه میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کهنه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کهنه