کودن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

خرفت، پخمه

فونتیک فارسی

kõdan
صفت
stupid, dull, unintelligent, moron, imbecile, brainless, feebleminded, nincompoop, half-wit, bumpkin, doltish, retard, moronic, dodo, dense, dolt, dimwitted, witless, ninny, dunce, dope, dummy, dopey, numskull, dumbo, nerd

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- راننده‌ی کودن با بی‌احتیاطی در جاده تغییر جهت داد.

- The imbecile driver swerved recklessly on the road.

- کمدین کودن نتوانست حضار را بخنداند.

- The witless comedian failed to make the audience laugh.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کودن

ارجاع به لغت کودن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کودن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کودن

لغات نزدیک کودن

پیشنهاد بهبود معانی