امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کوزه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوعی ظرف سفالی با گردنی تنگ و باریک

فونتیک فارسی

kooze
اسم
jug, pitcher, jar, cruse

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- دیواره‌ی بیرونی کوزه تر و خنک بود.

- The outer wall of the jug was moist and cool.

- او کوزه را انداخت و خرد کرد.

- He dropped and shattered the jug.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوزه

  1. مترادف:
    آبخوری سبو سفالینه
  1. مترادف:
    خمیده گوژ

ارجاع به لغت کوزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوزه

لغات نزدیک کوزه

پیشنهاد بهبود معانی