با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

کوفته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

koofte
bruised, pounded, exhausted, tired out
meatball, rissole, one who is worn out by fatigue
bruised, pounded, exhausted, tired out
meatball, rissole, one who is worn out by fatigue
خوراک پزی
dumpling
wrought
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوفته

ارجاع به لغت کوفته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوفته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کوفته

پیشنهاد بهبود معانی