امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

گرد و قلمبه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تپل، چاق

فونتیک فارسی

gerdo gholombe
صفت
chubby, rotund, plump, pudgy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- لپ‌های گرد و قلمبه‌ی بچه بسیار سرخ بودند.

- The chubby baby's cheeks were so rosy.

- شکم گرد و قلمبه‌ی زن باردار به وضوح پیدا بود.

- The rotund belly of the pregnant woman was clearly visible.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گرد و قلمبه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گرد و قلمبه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گرد و قلمبه

لغات نزدیک گرد و قلمبه

پیشنهاد بهبود معانی