با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

گمشده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مفقود

فونتیک فارسی

gomshode
صفت
missing, lost, gone, long lost, unaccounted

- پس از یافتن جواهرات گمشده از خوشی قهقهه زد.

- After finding the lost jewels, she cackled with delight.

- او وقت خود را صرف پیدا کردن پول‌های گمشده کرد.

- She devoted her time to the location of the missing money.

- کتاب گمشده را یافتن

- to find a missing book
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گمشده

ارجاع به لغت گمشده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گمشده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گمشده

لغات نزدیک گمشده

پیشنهاد بهبود معانی