با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

یخچال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

یخچال برقی

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم
refrigerator, ice-house, refridge, fridge

- او در بطری را گذاشت و آن را دوباره در یخچال قرار داد.

- He capped the bottle and put it back in the refrigerator.

- یخچال آن‌قدر سرد بود که بطری‌ها یخ زده بودند.

- The refridge was so cold that the bottles had iced.
یخدان، جعبه‌ای برای نگهداری یخ

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم
ice chest, icebox

- ویسکی را در یخچال قرار دهید تا خنک شود.

- Put the whisky in the icebox to chill.

- لیموناد در یخچال است.

- The lemonade is in the icebox.
یخ‌رود

فونتیک فارسی

yakhchaal
اسم
زمین‌شناسی glacier

- یخچال سنگ‌های بزرگ را جابه‌جا کرد.

- The glacier dislocated great stones.

- یخچال یک کوه یخ بزرگ را به‌شکل غار درآورد.

- The glacier calved a large iceberg.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یخچال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یخچال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یخچال

لغات نزدیک یخچال

پیشنهاد بهبود معانی