با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

یک در میان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یکی نه یکی

فونتیک فارسی

yekdarmiyaan
قید
every other, alternate, alternatively, every second, alternately, alternative, alternating

- نواره‌های یک در میان سفید و قرمز

- alternate stripes of white and red

- کیک یک در میان از لایه‌های شکلات و وانیل درست شده بود.

- The cake had alternate layers of chocolate and vanilla.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یک در میان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک در میان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یک در میان

لغات نزدیک یک در میان

پیشنهاد بهبود معانی