شکل نوشتاری دیگر این لغت: یکدفعه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- این هفته فقط یکدفعه با من تماس گرفت.
- تابستان گذشته یکدفعه از آن موزه بازدید کردم.
- او یکدفعه متوجه شد که کلیدهایش را فراموش کرده است.
- یکدفعه چراغهای تمام محله خاموش شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «یکدفعه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یکدفعه