با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Clean Slate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
حساب‌ پاک، بدون سوء سابقه، سابقه‌ی خوب، پرونده‌ی بی‌عیب‌و‌نقص، آغاز دوباره
- I hired her because of her clean slate.
- او را به‌دلیلِ سابقه‌ی خوبش استخدام کردم.
- I felt like I could start again with a clean slate.
- احساس می‌کردم می‌توانم دوباره از نو شروع کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clean slate

  1. noun new start
    Synonyms: clean hands, clean sweep, clear conscience, fresh start, new beginning, square one, tabula rasa

ارجاع به لغت clean slate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clean slate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/a-clean-slate

لغات نزدیک clean slate

پیشنهاد بهبود معانی