با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Abbey

ˈæbi ˈæbi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abbeys

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دیر، صومعه، خانقاه، کلیسا، نام کلیسای وستمینستر( Westminster )
- Westminster Abbey
- کلیسای وستمینستر (در لندن)
- She was buried in the abbey.
- او را در کلیسای صومعه دفن کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abbey

  1. noun building that houses monks, nuns, or priests; church
    Synonyms: cloister, convent, friary, ministry, monastery, nunnery, priory, temple

ارجاع به لغت abbey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abbey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abbey

لغات نزدیک abbey

پیشنهاد بهبود معانی