امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abolition

ˌæbəˈlɪʃn ˌæbəˈlɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abolitions

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
برانداختگی، لغو، فسخ، الغا مجازات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the abolition of slavery in America
- براندازی بردگی در امریکا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abolition

  1. noun formal act of putting an end to, annulling
    Synonyms:
    abolishment abrogation annihilation annulment cancellation destruction dissolution elimination end ending eradication extirpation invalidation negation nullification obliteration overthrow overturning quashing repeal repudiation rescinding rescindment rescission revocation subversion suppression termination voiding wiping out withdrawal
    Antonyms:
    confirmation establishment establishment institution legalization promotion

ارجاع به لغت abolition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abolition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abolition

لغات نزدیک abolition

پیشنهاد بهبود معانی