امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abscond

æbˈskɑːnd əbˈskɒnd / / æb-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    absconded
  • شکل سوم:

    absconded
  • سوم‌شخص مفرد:

    absconds
  • وجه وصفی حال:

    absconding

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
گریختن، فرار کردن، دررفتن، رونشان ندادن، روپنهان کردن، پنهان شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Homesickness made the young soldier abscond.
- فراق وطن موجب شد که سرباز جوان فرار کند.
- The thief absconded to Canada.
- دزد به کانادا فرار کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abscond

  1. verb run away, depart secretly
    Synonyms:
    beat it bolt break clear out cut and run decamp disappear dog it duck out escape fade flee fly the coop get go AWOL go south hightail jump leave make a break make off make scarce pull out quit run off scram skedaddle skip out slip sneak away split steal away take off vamoose vanish
    Antonyms:
    abide continue endure give up remain stay stop yield

ارجاع به لغت abscond

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abscond» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abscond

لغات نزدیک abscond

پیشنهاد بهبود معانی