امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Abstemious

    əbˈstiːmiəs əbˈstiːmiəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adjective
    مرتاض، ممسک در خورد و نوش و لذات، مخالف استعمال مشروبات الکلی.پرهیزکار، پارسا‌منش

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد abstemious

    1. adjective restraining behavior or appetite
      Synonyms:
      moderate restrained temperate sober frugal sparing self-restrained moderating abstinent self-denying ascetic austere continent
      Antonyms:
      hungry greedy gluttonous

    ارجاع به لغت abstemious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «abstemious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abstemious

    لغات نزدیک abstemious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی