امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acquisition

ˌækwəˈzɪʃn ˌækwəˈzɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    acquisitions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1
فراگیری، اکتساب، استفاده، حصول، کسب، تحصیل، مالکیت، یافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The acquisition of new technology has greatly improved our efficiency and productivity.
- استفاده از تکنولوژی جدید بهره‌وری و کارایی ما را بسیار افزایش داده است.
- He collects stamps and his latest acquisition is a Russian stamp.
- او تمبر جمع می‌کند و آخرین یافتش یک تمبر روسی است.
- the acquisition of learning
- کسب دانش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acquisition

  1. noun obtaining or receiving
    Synonyms:
    accretion achievement acquirement acquiring addition attainment buy gain gaining learning obtainment possession prize procuration procurement procuring property purchase pursuit recovery redemption retrieval salvage winning
    Antonyms:
    dearth lack loss need want
  1. noun something obtained, received
    Synonyms:
    accomplishment achievement allowance annuity award benefit bonus commission dividend donation earnings fortune gain gift grant income increment inheritance net premium prize proceeds profit remuneration return reward riches salary security wages wealth winnings

لغات هم‌خانواده acquisition

  • noun
    acquisition

ارجاع به لغت acquisition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acquisition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acquisition

لغات نزدیک acquisition

پیشنهاد بهبود معانی