امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Actual

ˈæktʃuəl ˈæktʃuəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
واقعی، حقیقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the actual cost of the trip
- هزینه‌ی واقعی سفر
- Have you ever witnessed an actual murder?
- آیا هرگز شاهد یک قتل واقعی بوده‌اید؟
adjective
فعلی، موجود، کنونی
- The actual building has been rebuilt many times.
- عمارت فعلی چندین‌ بار بازسازی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد actual

  1. adjective truly existing, real
    Synonyms:
    absolute authentic categorical certain concrete confirmed definite factual for real genuine hard honest injun honest to God indisputable indubitable kosher physical positive realistic substantial substantive sure enough tangible true truthful undeniable unquestionable verified
    Antonyms:
    counterfeit false fictitious imaginary legendary pretended unreal
  1. adjective existing at the present time
    Synonyms:
    current exact existent extant live living original prevailing
    Antonyms:
    hypothetical imaginary nominal past reputed theoretical unreal

ارجاع به لغت actual

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «actual» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/actual

لغات نزدیک actual

پیشنهاد بهبود معانی