امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Adhere

ədˈhɪr ədˈhɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    adhered
  • شکل سوم:

    adhered
  • سوم‌شخص مفرد:

    adheres
  • وجه وصفی حال:

    adhering

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive C1
( adequancy =) چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن،هواخواه بودن، طرفدار بودن، وفا کردن، توافق داشتن،متفق بودن، جور بودن، (گیاه‌شناسی) به‌هم چسبیده بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Cement does not adhere well to glass.
- سیمان درست به شیشه نمی‌چسبد.
- tax laws have been adhered to
- از قوانین مالیاتی پیروی شده است
- to adhere to a principle
- به عقیده‌ای وفادار ماندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adhere

  1. verb conform to or follow rules exactly
    Synonyms:
    abide by be attached be constant be devoted be devoted to be faithful be loyal be true cleave to comply follow fulfill heed keep maintain mind obey observe practice respect stand by support
    Antonyms:
    disjoin not conform
  1. verb stick or become stuck to, either physically or mentally
    Synonyms:
    attach cement cleave cling like ivy cohere fasten fix freeze to glue hold fast hold on like bulldog paste stay put stick like a barnacle stick like glue unite
    Antonyms:
    loose loosen separate unfasten

ارجاع به لغت adhere

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adhere» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adhere

لغات نزدیک adhere

پیشنهاد بهبود معانی