امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Admission

ədˈmɪʃn ədˈmɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    admissions

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B1
پذیرش، ورود، قبول، تصدیق، دخول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Admission is forbidden.
- ورود ممنوع است.
- admission into the association
- ورود به انجمن
noun countable
اعتراف
- His admission of guilt filled everyone with surprise.
- اعتراف او به گناه همه را غرق شگفتی کرد.
noun uncountable
اجازه ورود، ورودیه، پذیرانه، جواز دخول، بلیط ورود
- The admission fee is nine tomans.
- ورودیه نه تومان است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد admission

  1. noun entering or allowing entry
    Synonyms:
    acceptance access admittance certification confirmation designation door entrance entree ingress initiation introduction permission reception recognition way welcome
    Antonyms:
    denial exclusion expulsion refusal
  1. noun confession or acknowledgment
    Synonyms:
    accession admittance affidavit affirmation allowance assent assertion attestation averment avowal concession confirmation declaration deposition disclosure divulgence profession revelation statement testimonial testimony
    Antonyms:
    denial disallowance refusal repudiation

ارجاع به لغت admission

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «admission» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/admission

لغات نزدیک admission

پیشنهاد بهبود معانی