با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Adolescence

ˌædəˈlesns ˌædəˈlesns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun uncountable
نوجوانی، دوره‌ی جوانی، دوره‌ی شباب، بلوغ، رشد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adolescence

  1. noun state of puberty, preadulthood
    Synonyms: boyhood, girlhood, greenness, juvenility, minority, pubescence, spring, teens, youth, youthfulness
    Antonyms: adulthood, infancy

ارجاع به لغت adolescence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adolescence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adolescence

لغات نزدیک adolescence

پیشنهاد بهبود معانی