با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Adorn

əˈdɔːrn əˈdɔːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    adorned
  • شکل سوم:

    adorned
  • سوم شخص مفرد:

    adorns
  • وجه وصفی حال:

    adorning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal
ادبی آراستن، زینت دادن، تزیین کردن، زیبا کردن، قشنگ کردن
- Her hair was adorned with a rose.
- مویش را به گل سرخی آراسته بود.
- The Christmas tree was adorned with colorful lights and ornaments.
- درخت کریسمس با چراغ‌های رنگارنگ و زیورآلات تزیین شده بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adorn

  1. verb decorate
    Synonyms: array, beautify, bedeck, deck, doll up, dress up, embellish, enhance, enrich, fix up, furbish, garnish, grace, gussy up, ornament, spruce up, trim
    Antonyms: damage, deform, hurt, leave plain, mar

ارجاع به لغت adorn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adorn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adorn

لغات نزدیک adorn

پیشنهاد بهبود معانی