با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Adversarial

ˌædvərˈseriəl ˌædvɜːˈseəriəl ˌædvɜːˈseəriəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
خصومت‌آمیز، آمیخته به دشمنی، ناسازگار، خصمانه، وابسته به مخالفت و دشمنی و خصومت
- From the start, he had an adversarial attitude toward me.
- از ابتدا نسبت به من نظر خصومت‌آمیزی داشت.
- The adversarial process of negotiations between the two countries seemed to be reaching a stalemate.
- روند خصمانه مذاکرات بین دو کشور به نظر می‌رسید به بن‌بست رسیده است.
adjective
حقوق ترافعی، اتهامی (در آن دو مدافع، نظریه یا دیدگاه حزب خود را در برابر یک فرد بی‌طرف ارائه می‌دهند.)
- The courtroom atmosphere became increasingly adversarial during the cross-examination.
- فضای دادگاه در طول بازجویی متقابل به‌طور فزاینده‌ای ترافعی شد.
- The adversarial nature of the trial intensified as the defense presented its compelling arguments.
- ماهیت اتهامی محاکمه با ارائه‌ی استدلال‌های قانع‌کننده توسط دفاعیات تشدید شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adversarial

  1. adjective Acting against or in opposition
    Synonyms: adverse, antagonistic, antipathetic, opposed, opposing, oppositional

ارجاع به لغت adversarial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adversarial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adversarial

لغات نزدیک adversarial

پیشنهاد بهبود معانی