با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Afield

əˈfiːld əˈfiːld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

در دشت، در صحرا
- Fierce warriors rushed afield.
- جنگاوران خون‌آشام به رزمگاه هجوم آوردند.
- People from as far afield as Kish and Mashhad came to the wedding.
- مردم از جاهای دور دستی مثل کیش و مشهد به عروسی آمدند.
- from farther afield
- از محل‌های دورتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد afield

  1. adverb Not in the right way or on the proper course
    Synonyms: amiss, astray, abroad, awry, wrong, beyond

ارجاع به لغت afield

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afield» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afield

لغات نزدیک afield

پیشنهاد بهبود معانی