با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Again

əˈɡen əˈɡen / / əˈɡeɪn əˈɡen / / əˈɡeɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb A1
دگربار، پس، دوباره، باز، یک‌بار دیگر، دیگر، از طرف دیگر، نیز، به‌علاوه، از نو
- He came again.
- او دوباره آمد.
- Please say (it) again.
- لطفاً یکبار دیگر تکرار کنید.
- Write again.
- باز هم بنویس.
- It was like being a child again.
- احساس می‌کردم که دوباره بچه شده‌ام.
- Again, we must consider that...
- همچنین باید توجه داشت که ...
- Ahmad might go and again he might not.
- شاید احمد برود؛ ولی امکان نرفتن او هم وجود دارد.
- Once again spring will come and flowers will bloom.
- باز هم بهار خواهد آمد و گل‌ها خواهند شکفت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد again

  1. adverb another time; repeated
    Synonyms: afresh, anew, anon, bis, come again, encore, freshly, newly, once more, one more time, over, over and over, recurrently, reiteratively, repeatedly
  2. adverb in addition
    Synonyms: additionally, also, besides, further, furthermore, moreover, on the contrary, on the other hand, then

Collocations

Idioms

  • time and again

    بارها و بارها، به‌کرّات، به‌دفعات، چندین و چند بار

ارجاع به لغت again

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «again» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/again

لغات نزدیک again

پیشنهاد بهبود معانی