امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Aide

eɪd eɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    aides

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun countable C1
وردست، معاون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun countable
(ارتش) آجودان ویژه، پیشیار
- as luck and power are your aides
- بخت و دولت چو پیشیار تواند
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد aide

  1. noun assistant
    Synonyms:
    abettor adjutant aid aide-de-camp assistant attendant coadjutant coadjutor deputy girl Friday helper lieutenant man Friday second shop stooge supporter troops
    Antonyms:
    boss leader superior
  1. noun person who helps
    Synonyms:
    abettor adjutant aide-de-camp assistant attendant coadjutant coadjutor crew deputy helper lieutenant second supporter

ارجاع به لغت aide

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «aide» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/aide

لغات نزدیک aide

پیشنهاد بهبود معانی