امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Airworthy

    ˈerˌwɜːrði ˈeəˌwɜːði
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more airworthy

    • صفت عالی:

      most airworthy

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    مناسب برای پرواز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Only a few of the enemy's fighter planes were airworthy.
    - فقط تعداد کمی از هواپیماهای جنگنده‌ی دشمن قابل پرواز بودند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد airworthy

    1. adjective (of aircraft) fit to fly
      Antonyms: unairworthy

    ارجاع به لغت airworthy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «airworthy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/airworthy

    لغات نزدیک airworthy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند