با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Alcove

ˈælkoʊv ˈælkəʊv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    alcoves

معنی

noun
شاه‌نشین، آلاچیق
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alcove

  1. noun nook, secluded spot
    Synonyms: anteroom, bay, bower, compartment, corner, cubbyhole, cubicle, niche, recess, study

ارجاع به لغت alcove

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alcove» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alcove

لغات نزدیک alcove

پیشنهاد بهبود معانی