امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alert

əˈlɜrːt əˈlɜːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    alerted
  • شکل سوم:

    alerted
  • سوم‌شخص مفرد:

    alerts
  • وجه وصفی حال:

    alerting
  • شکل جمع:

    alerts
  • صفت تفضیلی:

    more alert
  • صفت عالی:

    most alert

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective C1
گوش به ‌زنگ، هوشیار، مواظب، زیرک، اعلام خطر، آژیر هوایی، به‌ حالت آماده‌باش درآمدن یا درآوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun verb - transitive adjective
گوش به زنگ
- The alert neighbors recognized the thief and called the police.
- همسایه‌های هشیار دزد را شناختند و به پلیس خبر دادند.
- He dodged Hassan's blows alertly.
- او با چستی ضربه‌های حسن را جاخالی داد.
- This job requires constant alertness.
- این شغل مستلزم هشیاری دایم است.
- a false alert
- اعلام خطر اشتباهی
- a nuclear alert
- آماده‌باش (حمله‌ی) اتمی
- The troops were alerted.
- به نفرات آماده‌باش داده شد.
- We alerted them to their duties.
- آنان را به وظایف خود آگاه کردیم.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alert

  1. adjective attentive, lively
    Synonyms:
    active all ears bright cagey careful circumspect clever fast on the draw good hands heads up heedful hip intelligent jazzed observant on guard on one’s toes on the ball on the job on the lookout on the qui vive perceptive psyched up quick ready sharp spirited switched on vigilant wary watchful wide-awake wired wise with it
    Antonyms:
    asleep drowsy inattentive lethargic sluggish unobservant weary
  1. noun warning
    Synonyms:
    admonition alarm flap high sign Mayday sign signal siren SOS tip off wink
  1. verb warn
    Synonyms:
    alarm flag forewarn give the high sign inform notify put on guard signal tip tip off wave flag

Collocations

  • full alert

    (ارتش) آماده‌باش کامل

  • on the alert

    مواظب، گوش به زنگ، آماده، به حالت آماده‌باش

ارجاع به لغت alert

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alert» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alert

لغات نزدیک alert

پیشنهاد بهبود معانی