امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Alexander

ˌæləgˈzændər ˌælɪɡˈzɑːndə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
اسکندر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alexander

  1. noun European herb somewhat resembling celery widely naturalized in Britain coastal regions and often cultivated as a potherb
    Synonyms:
    alexanders black lovage horse parsley Smyrnium olusatrum
  1. noun King of Macedon; conqueror of Greece and Egypt and Persia; founder of Alexandria (356-323 BC)
    Synonyms:
    alexander-the-great

ارجاع به لغت alexander

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alexander» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alexander

لغات نزدیک alexander

پیشنهاد بهبود معانی