امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Almost

ˈɒːlmoʊst / / ɒːlˈmoʊst ˈɔːlməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb A2
تقریباً، انگار، حدوداً، به‌طور نزدیک، نزدیک بود که ...، چیزی نمانده بود که ...

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- almost two years ago
- تقریباً دو سال پیش
- I almost forgot.
- نزدیک بود که یادم برود.
- It is almost twelve.
- ساعت حدوداً دوازده است.
- The almost empty jar sat on the shelf.
- کوزه‌ی تقریباً خالی روی قفسه بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد almost

  1. adverb nearly, very nearly
    Synonyms:
    about about to all but approximately around as good as bordering on close to close upon essentially for all practical purposes for the greatest part in effect in the neighborhood of in the vicinity of just about most much near to nigh not far from not quite on the brink of on the edge of on the point of on the verge of practically pretty near relatively roughly substantially virtually well-nigh within sight of

ارجاع به لغت almost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «almost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/almost

لغات نزدیک almost

پیشنهاد بهبود معانی