امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Amplification

    ˌæmpləfəˈkeɪʃn̩ ˌæmplɪfɪˈkeɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      amplifications

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    بسط، توسعه، افزایش، تقویت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun
    تقویت
    - sound amplification
    - فزون‌سازی صدا، تقویت صوت
    - His amplifications made the story long and boring.
    - شرح و بسط او داستان را طولانی و خسته‌کننده کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد amplification

    1. noun increase in size or effect
      Synonyms:
      addition development expansion enlargement extension increase strengthening heightening intensification widening raising augmentation supplementing boost magnification lengthening deepening elaboration buildup stretching padding exaggeration fleshing out upping expatiation boosting
      Antonyms:
      decrease shortening lessening contraction compression condensation abridgement

    Collocations

    ارجاع به لغت amplification

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «amplification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amplification

    لغات نزدیک amplification

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دشمن جهودها دش پروری دعاوی حقه دعوای نمونه دفتر روزانه کشتی دفتر گرته ها دلجویی کردن از دلنگاره دلیراندن دلیل غیبت او دلیل نادرستی دم فشاری دما آلودگی دماغ مالی کردن دمیسزون دم گیری دنبلیچه دندان نیمه آسیا دنده ناسانگر دنیوی سازی