امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Analyze

ˈænlaɪz ˈænl-aɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    analyzed
  • شکل سوم:

    analyzed
  • سوم‌شخص مفرد:

    analyzes
  • وجه وصفی حال:

    analyzing

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: analyse

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
بررسی کردن، پژوهیدن، موشکافی کردن، آنالیز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The coach tried to analyze the cause of our defeat.
- مربی تلاش کرد علت شکست ما را بررسی کند.
- The detective spent hours analysing the evidence from the crime scene.
- کارآگاه ساعت‌ها به موشکافی شواهد موجود در صحنه‌ی جنایت پرداخت.
verb - transitive B2
دستور زبان شیمی تجزیه‌ کردن، جدا کردن، فراکافت کردن، آنالیز کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده
- To understand this poem one must analyze the meaning of each line.
- برای درک این شعر باید معنی هر یک از سطرهای آن را به دقت تجزیه‌وتحلیل کرد.
- The scientist will analyze the specimen to determine its chemical composition.
- دانشمند نمونه را برای تعیین ترکیب شیمیایی آن تجزیه خواهد کرد.
- to analyze a sentence into nouns, verbs, pronouns, etc.
- تجزیه‌ی جمله به اسم و فعل و ضمیر و غیره
verb - transitive
روان‌شناسی سلامت روان روان‌کاوی کردن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده
- He will analyze your behavior.
- رفتار شما را روان‌کاوی خواهد کرد.
- The psychologist will analyse your childhood experiences.
- روان‌شناس تجربیات دوران کودکی شما را روان‌کاوی خواهد کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد analyze

  1. verb examine and determine
    Synonyms:
    assay beat a dead horse chew over confab consider estimate evaluate figure figure out get down to brass tacks hash inspect interpret investigate judge kick around rehash resolve scrutinize sort out spell out study talk game test think through
  1. verb break down to components
    Synonyms:
    anatomize break up cut up decompose decompound determine disintegrate dissect dissolve divide electrolyze hydrolyze lay bare parse part resolve separate x-ray
    Antonyms:
    assemble combine synthesize

لغات هم‌خانواده analyze

  • verb - transitive
    analyze

ارجاع به لغت analyze

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «analyze» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/analyze

لغات نزدیک analyze

پیشنهاد بهبود معانی