امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Anguished

ˈæŋɡwɪʃt ˈæŋɡwɪʃt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    anguishes
  • وجه وصفی حال:

    anguishing
  • صفت تفضیلی:

    more anguished
  • صفت عالی:

    most anguished

معنی و نمونه‌جمله

adjective
مضطرب، نگران

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the hostages' anguished cries
- فریادهای اندوه‌بار گروگان‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anguished

  1. verb Cause emotional anguish or make miserable
    Synonyms:
    hurt tortured tormented smitten struck scourged racked curst plagued excruciated agonized pained afflicted
  1. adjective Experiencing intense pain especially mental pain
    Synonyms:
    tormented pleasureless tortured

ارجاع به لغت anguished

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anguished» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anguished

لغات نزدیک anguished

پیشنهاد بهبود معانی