با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Anklet

ˈæŋklɪt ˈæŋklɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
خلخال، پابند
- The dancer's anklet jingled with every movement she made.
- خلخال رقصنده با هر حرکتی که انجام می‌داد به صدا در می‌آمد.
- She wore a delicate anklet.
- او یک پابند ظریف به پا داشت.
noun countable
انگلیسی آمریکایی پوشاک جوراب ساق‌کوتاه
- He slipped on his favorite anklet before lacing up his sneakers.
- او قبل‌از بستن کتانی‌اش، جوراب ساق‌کوتاه موردعلاقه‌اش را به پا کرد.
- I misplaced my anklet in the laundry and now I can't find it.
- من جوراب ساق‌کوتاهم را در رخت‌های شستنی گم کردم و حالا نمی‌توانم آن را پیدا کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anklet

  1. noun An ornament worn around the ankle
    Synonyms: anklets, ankle-bracelet, bobbysock, bobbysocks

ارجاع به لغت anklet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anklet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anklet

لغات نزدیک anklet

پیشنهاد بهبود معانی