امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Annex

əˈneks / / ˈæneks əˈneks / / ˈæneks əˈneks əˈneks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    annexed
  • شکل سوم:

    annexed
  • سوم‌شخص مفرد:

    annexes
  • وجه وصفی حال:

    annexing

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی annexe است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تصاحب کردن، مالک شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- Peasants occupied parks and annexed public lands.
- کشاوزران پارک‌ها را اشغال و زمین‌های عمومی را تملک کردند.
- Hitler annexed half of Poland.
- هیتلر نیمی از لهستان را تصاحب کرد.
verb - transitive
(ناحیه یا کشوری را) تصاحب کردن، به خود پیوستن، ملحق کردن، به زور تصاحب کردن
verb - transitive
پیوست کردن، ضمیمه کردن
noun countable uncountable
پیوست، ضمیمه
noun countable uncountable
(در مورد ابنیه) ساختمان فرعی، بخش افزوده شده، بنای ضمیمه، ساختمان همبست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد annex

  1. noun something added; extension
    Synonyms:
    addendum addition adjunct affix appendix arm attachment ell subsidiary supplement wing
  1. verb join or add
    Synonyms:
    adjoin affix append appropriate associate attach connect fasten hitch on hitch up hook on hook up link slap on subjoin tack on tag tag on take on take over unite
    Antonyms:
    detach leave off leave out

ارجاع به لغت annex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «annex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/annex

لغات نزدیک annex

پیشنهاد بهبود معانی