با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Answer For

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
مسئولیت چیزی را در دست داشتن، تقصیر چیزی را به عهده گرفتن
- Their coach must answer for the team’s poor performance.
- مربی آن‌ها باید مسئولیت عملکرد ضعیف تیم را به عهده بگیرد.
- We expect parents to answer for their children's behavior.
- ما انتظار داریم والدین مسئولیت رفتار فرزندان خود را به عهده بگیرند.
phrasal verb
ضمانت کردن
phrasal verb
چیزی را ضمانت کردن، به شخصیت کسی گواهی دادن
phrasal verb
ضمانت کردن، عهده‌دار شدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد answer for

  1. phrasal verb Be held responsible for; to take the blame for something
    Synonyms: be responsible for, take the blame for, accept the responsibility for, pay for, atone for, account for, explain, justify
  2. phrasal verb Guarantee
  3. phrasal verb Vouch for (someone); to attest to the character of (someone)

ارجاع به لغت answer for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «answer for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/answer-for

لغات نزدیک answer for

پیشنهاد بهبود معانی