با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Anti

ˈænt̬i ˌæntɑɪ ˈænti ænti-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    antis
  • صفت تفضیلی:

    more anti
  • صفت عالی:

    most anti

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective preposition
مخالف، علیه، ضد
- I support the anti group's efforts to protect the environment.
- من از تلاش‌های گروه مخالف برای حفاظت از محیط‌زیست حمایت می‌کنم.
- The anti letters were filled with false information and designed to deceive the reader.
- نامه‌های مخالف مملو از اطلاعات نادرست و برای فریب خواننده طراحی شده بود.
- They are anti big corporations.
- آن‌ها ضد شرکت‌های بزرگ هستند.
noun countable informal
مخالف (شخص)
- As for the death penalty, he is in favor and I am anti.
- در مورد مجازات اعدام، او موافق است و من مخالف.
- The antis of animal cruelty protested outside of the factory.
- مخالفان حیوان‌آزاری در خارج از کارخانه تظاهرات کردند.
prefix
ضد، پاد، مخالف
- The anti-inflammatory medication helped reduce the swelling.
- داروهای ضد التهابی به کاهش ورم کمک کردند.
- The anti-fungal spray quickly cleared up the athlete's foot infection.
- اسپری ضد قارچ به‌سرعت عفونت پای ورزشکار را از بین برد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anti

  1. adjective Not in favor of (an action or proposal etc.)
    Antonyms: pro
  2. noun
    Synonyms: adversary, antagonist, foe

ارجاع به لغت anti

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «anti» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anti

لغات نزدیک anti

پیشنهاد بهبود معانی